همسرش به دلیل اعتیاد در زندان بود، وقتی به مددکاری آمد شرایط مساعدی نداشت، از زمین و زمان گله داشت که چرا چرخ گردون بر وفق مرادشان نبوده، با او صحبت کردم گفتم نگران نباش همه چیز درست می شود.
با مشاوره، راهنمایی و علاقه مندی خودش به آشپزی او را به بخش سبزی و صیفی معرفی کردیم وقتی می خواست به بخش آشپزخانه برود برای مراجعه بعدی، از حالش پرسیدم، دیگر گله ای نداشت.می گفت با حضور در موسسه به زندگی امیدوار شده و یاد گرفته چگونه از توانایی هایش بهره ببرد.
و خدا را شاکر بود که با موسسه خیریه روزبه آشنا شده است.
"روایت یک مددجوی روزبه از زبان مددکار داوطلب"
ماهی ندهیم ، ماهیگیری بیاموزیم. آرمان ما این است که همه به شایستگی خود برسند. آموزش فراگیر، بهترین راه مبارزه با فقر است.